
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۸۶
۱
نور معنی در جبین تاک می بینیم ما
در قدح افشرده ادراک می بینیم ما
۲
کوری آلوده دامانان وسواس صلاح
دختر رز را به چشم پاک می بینیم ما
۳
کعبه دل را که ساق عرش تا زانوی اوست
از شکاف سینه صد چاک می بینیم ما
۴
هر سر مژگان ما شمع تجلی می شود
چون در آن رخسار آتشناک می بینیم ما
۵
ای مروت سر برآر از جیب انصاف و ببین
تا چها از گردش افلاک می بینیم ما
۶
جوهر کشتن نداری، لاف بی رحمی مزن
روزگاری شد در آن فتراک می بینیم ما
۷
زخم چندین تیر طعن از زاهدان خودفروش
بر جگر از جلوه مسواک می بینیم ما
۸
نیست بی اسرار وحدت می پرستی های ما
آتش ایمن ز چوب تاک می بینیم ما
۹
صائب آن فیضی که مخموران نیابند از شراب
در طلوع نشئه تریاک می بینیم ما
تصاویر و صوت


نظرات