صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۸۸۶

۱

ز حُسنِ شوخ‌طَرْفی دیده‌های تر نمی‌بندد

در این دریا ز شورش دَر صدفْ گوهر نمی‌بندد

۲

دمِ سردِ ملامتگر چه سازد با دل گرمم؟

زبانِ شعلهٔ بی‌باک را صَرْصَر نمی‌بندد

۳

مزن چین بر جَبین ای سنگ‌دل در منتهای خط

که در فصلِ خزان، گلزار را کس در نمی‌بندد

۴

نظر بر رِخْنِهٔ مُلْک است دایم پادشاهان را

چرا ساقی، دهانِ ما به یک ساغر نمی‌بندد؟

۵

چه سازد با دلِ پُرشِکْوِهٔ ما، مُهرِ خاموشی؟

کسی با موم، چشمِ روزنِ مِجْمَر نمی‌بندد

۶

نمی‌گردد کم از دستِ نوازش، اضطرابِ دل

حجابِ ابر، ره بر گردشِ اختر نمی‌بندد

۷

ز حرفِ سرد بر دل می‌خورد ناصح، نمی‌داند

که ره بر جوشِ دریا، خامیِ عنبر نمی‌بندد

۸

تو را روزی که رعنایی کمر می‌بست، دانستم

که کوهِ طاقتِ عاشق، کمر، دیگر نمی‌بندد

۹

گرفتم عقلْ محکم کرد کارِ خویش را صائب

رهِ سیلِ قضا را سدِّ اسکندر نمی‌بندد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۷۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۶۲
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۴۵۴

نظرات