صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۹۲۲

۱

به ذوقی تکیه بر شمشیر جسم لاغرم دارد

که شبنم در کنار گل حسد بر بسترم دارد

۲

به دریای پر از شور حوادث آن صبورم من

که بی آرامی دریا خطر از لنگرم دارد

۳

ندارد بزم جانان محرمی محرومتر از من

ادب لب تشنه در آغوش آب کوثرم دارد

۴

فروغ عشق خورشیدی است در ابر وجود من

که نیل چشم زخم از بخت چون نیلوفرم دارد

۵

من آن یاقوت سیرابم که گر رو در محیط آرام

صدف دست تهی در پیش آب گوهرم دارد

۶

به این تردامنی در حشر اگر از خاک برخیزم

خطرها آتش دوزخ زدامان ترم دارد

۷

دل موری نشد مجروح از تیغ زبان من

چرا در پیچ و خم گردون چو زلف جوهرم دارد؟

۸

نمی گردد به کشتن صاف با من سینه گردون

که این آیینه چشم صیقل از خاکسترم دارم

۹

نظر در دامن دریای خم وا کرده ام صائب

کی از دست سبو چشم نوازش ساغرم دارد؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۹۴

نظرات