صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۹۵۱

۱

دل بی غم نصیب از نقطه سودا نمی دارد

که هرگز آب شیرین عنبر سارا نمی دارد

۲

بدار ای ناصح بیکار دست از جستجوی ما

که از خود رفته در دنبال نقش پا نمی دارد

۳

ندارد راه در دارالامان خامشی آفت

صدف اندیشه ای از تلخی دریا نمی دارد

۴

به نور شمع نتوان برد راه از خویشتن بیرون

که این ظلمت چراغی جز دل بیتا نمی دارد

۵

مکن از بیخودی منع دل سودایی صائب

که وحشت دیده دست از دامن صحرا نمی دارد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۱۰

نظرات