
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۹۶۳
۱
دل رم کرده ناخوش آستین افشاندنی دارد
نسیم سرد مهری بدورق گراندنی دارد
۲
به گل یکباره نتوان زد در امیدواری را
اگر ما را نخوانی، نامه ما خواندنی دارد
۳
زبس دنبال دل رفتم به حال مرگ افتادم
دویدنهای بی تدبیر ناخوش ماندنی دارد
۴
مکن عیبم اگر در عشق بر یک حال کم باشم
کباب نازک دل هر نفس گراندنی دارد
۵
به حسن بی زوال خویش چون خورشید می نازی
نمی دانی که آه ما چه دست افشاندنی دارد
۶
به قرب ساحل از طوفان آه من مشو غافل
که این باد مخالف بدعنان پیچاندنی دارد
۷
شکایت گرچه بر هم می زند اوراق خاطر را
پریشان نامه افکار صائب خواندنی دارد
تصاویر و صوت


نظرات