صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۹۹۳

۱

اگرچه خاکسارم بر جهان پا می توانم زد

کف خاکی همان در چشم دنیا می توانم زد

۲

مروت نیست در غربت فکندن سنگ طفلان را

وگرنه خیمه چون مجنون به حصار می توانم زد

۳

زفکر زاد عقبی پایم از گل برنمی آید

وگرنه پشت پا آسان به دنیا می توانم زد

۴

اگر چون صبح باشد عزم صادق در بساط من

به قلب چرخ چون خورشید تنها می توانم زد

۵

دلم چون برگ بید از آب زیر کاه می لرزد

وگرنه سینه چون کشتی به دریا می توانم زد

۶

اگر سودا مرا چون گردباد از خاک بردارد

سراسرها درین دامان صحرا می توانم زد

۷

به آزادی نمی سازد دل عاشق گرفتاران

زدام زلف، صائب ورنه سروا می توانم زد

تصاویر و صوت

کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۴۶۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۹
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۲۷

نظرات