صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۹۹۶

۱

شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد

تبسم شور محشر در نمکدان تو اندازد

۲

گریبان چاک از مجلس میا بیرون که می ترسم

گل خورشید خود را در گریبان تو اندازد

۳

اگر ظلمت زچشم آب حیوان دست بردارد

غبارآلود خود را در گلستان تو اندازد

۴

از ان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد

که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد

۵

زماه عید دارد مهر تابان نعل در آتش

که خود را وقت فرصت در شبستان تو اندازد

۶

الف از سایه اش بر صفحه الماس می افتد

که حد دارد نظر بر تیغ مژگان تو اندازد؟

۷

نشد از بوسه او تشنه ای سیراب، جا دارد

که خط خاشاک در چاه زنخدان تو اندازد

۸

زشوق کعبه وصلش چنان از خود برآ صائب

که برق و باد شهپر در بیابان تو اندازد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۲۸

نظرات