صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۰۰۵

۱

جمالت دیده ها را مطلع انوار می سازد

دهانت سینه ها را مخزن اسرار می سازد

۲

ندارد صرفه ای معشوق را هشیار گرداندن

وگرنه غنچه را بلبل دل بیدار می سازد

۳

من آن مرغ سحرخیزم ریاض آفرینش را

که فریادم نسیم صبح را بیدار می سازد

۴

مرا بیگانه کرد از دین و ایمان سر و بالایی

که طوق قمریان را بر کمر زنار می سازد

۵

اگرچه نخل بی برگم به عشق امیدها دارم

که آتش خار بی گل را گل بی خار می سازد

۶

شکیبایی زعاشق نیست حسن آشنارو را

به یاد طوطیان آیینه با زنگار می سازد

۷

زجوش گل چنان شد تنگ جا بر نغمه پردازان

که بلبل آشیان در رخنه دیوار می سازد

۸

مکن از تنگ چشمیهای گردون شکوه، ای رهرو

که چشم تنگ سوزن رشته را هموار می سازد

۹

مخور چون گل زغفلت روی دست خنده شادی

که دل را در دو غم می سازد و بسیار می سازد

۱۰

به حرف عقل پا از وادی مجنون مکش صائب

که این ره پای خواب آلود را بیدار می سازد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۳۲
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۷۴

نظرات