صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۰۰۸

۱

برای رزق من گردون عبث تدبیر می سازد

که دل خوردن مرا از زندگانی سیر می سازد

۲

زآهو تا جدا شد نافه چون دستار شد مویش

غریبی در جوانی آدمی را پیر می سازد

۳

مرا بس در میان دور گردان این سرافرازی

که مکتوب مرا جانان نشان تیر می سازد

۴

خموشی خوب می گوید جواب هرزه گویان را

نسیم بی ادب را غنچه تصویر می سازد

۵

خرد شهری است از وحشی نژادان می کند وحشت

بیابانی است سودا با پلنگ و شیر می سازد

۶

گل تدبیرهای بی ثمر باشد پشیمانی

نگیرد لب به دندان هر که با تقدیر می سازد

۷

هم آوازی چو باشد نعره واری نیست تا منزل

من دیوانه را همراهی زنجیر می سازد

۸

چنین گر فکر زلفش می دواند ریشه در جانم

رگ سودا سرم را خامه تصویر می سازد

۹

زبس دلها نیامیزد به هم صائب عجب دارم

که چون در روزگار ما شکر با شیر می سازد؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۳۳

نظرات

user_image
امّید تبریزی
۱۳۹۶/۱۲/۰۴ - ۱۷:۰۱:۵۸
با عرض سلام بیت خموشی خوب میگوید جواب هرزه گویان رانسیم بی ادب را (غنچه ای) تصویر میسازدبا توجه به بحر شعر که مفاعیلن ... هستش ، غنچه باید غنچه ای باشد.تشکر از سایت زیبایتان