
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۰۱۸
۱
دماغ خشک ما را باده رنگین نمی سازد
شراب آتشین با کاسه چوبین نمی سازد
۲
نگیرد رنگ از فانوس رنگین شعله سرکش
می گلگون رخ زرد مرا رنگین نمی سازد
۳
هنرمندی اگر این قدر دارد، جز به خون خود
دهان تیشه فرهاد را شیرین نمی سازد
۴
نسازد قدردان وقت را شور جنون غافل
که خواب بلبلان را فصل گل سنگین نمی سازد
۵
به شکر، خسرو دوشاب دل، پیوست از شیرین
سر پوچ هوسناکان به یک بالین نمی سازد
۶
زبس سود از سفر برخاست در ایام ما صائب
حنا را رفتن هندوستان رنگین نمی سازد
تصاویر و صوت

نظرات