صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۰۲۹

۱

غبار تیره بختی از دهان شکوه می خیزد

به قدر شق سیاهی از زبان خامه می ریزد

۲

بر آن عاشق سرشک شمع آب زندگی گردد

که چون پروانه بیباک از آتش نپرهیزد

۳

همان سرگشته چون موج سرایم در بیابانها

به جای سبزه خضر از رهگذر من اگر خیزد

۴

امید دستگیری دارم از رهبر در آن وادی

که خار از سرکشی در دامن رهرو نیاویزد

۵

غرور زهد آن روز از سر زاهد رود بیرون

که از اشک ندامت آب بر دست سبو ریزد

۶

زشرم آن تبسمهای شرم آلود جا دارد

که شکر خند گل در آستین غنچه بگریزد

۷

ز آه آتشین در پرده دل می زنم آتش

چو بینم شمع در بال و پر پروانه آمیزد

۸

نظر بر صبح دارد گریه شبخیز من صائب

که انجم تخم خود را در زمین پاک می ریزد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۱۶۸
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۳

نظرات