صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۰۳۳

۱

زرفتارت امان از عالم ایجاد برخیزد

به جای گرد از بنیاد هستی داد برخیزد

۲

زبیباکی چنان مردانه زیر تیغ بنشینم

که فکر خونبها از خاطر جلاد برخیزد

۳

زعزلت فارغ از رد و قبول خلق گردیدم

شود آسوده شمعی کز گذار باد برخیزد

۴

به سختی هر که تن در داد شیرین کار می گردد

که از دامان کوه بیستون فرهاد برخیزد

۵

مهیای خرابی گوشه غمخانه ای دارم

که از دامن فشاندن گردم از بنیاد برخیزد

۶

زحیرت همچنان در وادی سرگشتگی محوم

اگر در هر قدم خضری پی ارشاد برخیزد

۷

به هر دامی که افتد بلبل آتش نوای من

زشادی چون سپند از دانه اش فریاد برخیزد

۸

خوشم با ترک سر، ورنه نگاهی می کنم صائب

که جوهر همچو آه از خنجر جلاد برخیزد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۵
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۴۶

نظرات