صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۰۳۹

۱

نشد از دل غبار از شیشه و پیمانه برخیزد

مگر ابری زبحر گریه مستانه برخیزد

۲

کند معشوق را بی دست و پا بیتابی عاشق

بلرزد شمع بر خود چون زجا پروانه برخیزد

۳

ندارد این چنین خاک مرادی عالم امکان

نشیند گرد اگر برتربتم دیوانه برخیزد

۴

به تنگ آمد معلم آنچنان از شوخی طفلان

که هر ساعت به تقریبی زمکتب خانه برخیزد

۵

که را داریم ما افتادگان جز گرد ویرانی؟

که پیش پای سیل از جا سبکروحانه برخیزد

۶

اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم

به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد

۷

من آن روز از جنون خود تسلی می شوم صائب

که از جوش شرابم سقف این میخانه برخیزد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۴۸
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۳۸۴
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۷

نظرات