
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۰۸۷
۱
به مقدار تمنا داغ در دل جلوه گر باشد
به قدر خار و خس در آتش سوزان شرر باشد
۲
زسیلاب حوادث عارف از جا در نمی آید
کمند وحدت صاحبدلان موج خطر باشد
۳
منه خشت اقامت بر زمین در عالم امکان
که چون ریگ روان اجزای عالم در سفر باشد
۴
حقارت پیشه کن گر اعتبار از عشق می خواهی
که پیش پادشاهان مهر کوچک معتبر باشد
۵
محبت بیشتر دلهای شاهان را به دام آرد
حباب و موج بحر عشق از تاج و کمر باشد
۶
حواس جمع خواهی نازک اندامی به دست آور
که این اوراق را شیرازه از موی کمر باشد
۷
شود ریحان تر خواب پریشان، گرد بالینش
ز اسباب جهان آن را که خشتی زیر سر باشد
۸
به عقل ناقص خود داشتم امیدها صائب
ندانستم که دام مرغ زیرک سخت تر باشد
تصاویر و صوت


نظرات