صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۰۷

۱

دو شب از ماه نو سالی به عید امید می باشد

هلال جام هر جا هست سی شب عید می باشد

۲

نباشد دولت ناخوانده را نسبت به دولتها

نشاط افزون دهد صحبت چو بی تمهید می باشد

۳

زنور حق بود هر کس زهستی بهره ای دارد

ظهور ذره ناچیز از خورشید می باشد

۴

نمی اندیشد از زخم زبان هر کس که مجنون شد

بهار خشک مغزان سایه های بید می باشد

۵

به عبرت بین جهان را تا کند قطع امید از تو

که دیدنهای رسمی را زپی وادید می باشد

۶

بود از گردش پرگار دور عیش مرکز را

گشاد اهل دل در حلقه توحید می باشد

۷

به روی تازه صائب صلح کن از میوه های تر

که سرو از دست خالی تازه رو جاوید می باشد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۷۸

نظرات