صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۱

۱

به قدر رم ازین عالم، توانی آرمید آنجا

که اینجا هر که سستی کرد نتواند رسید آنجا

۲

رواجی نیست در محشر عبادات ریایی را

به سیم قلب نتوان ماه کنعان را خرید آنجا

۳

هلال جام می هر جا نماید گوشه ابرو

ز خجلت پشت سر خارد به ناخن ماه عید آنجا

۴

در اقلیم مدارا ضعف بر قوت بود غالب

به مویی می توان کوه گرانی را کشید آنجا

۵

میاسا از گرستن گر وصال کعبه می خواهی

که باشد جامه احرام از چشم سفید آنجا

۶

به غربال بصیرت پاک گردان دانه خود را

که هر تخمی که کاری، یک به یک خواهد دمید آنجا

۷

اگر بر دفتر عصیان، خط باطل کشی اینجا

نخواهی بر زمین از شرمساری خط کشید آنجا

۸

ز خشکی، خرده ای کز تنگدستان در گره بستی

عرق خواهد شد و بر چهره ات خواهد دوید آنجا

۹

اگر اینجا گشایی عقده ای از کار محتاجان

در جنت به رویت باز گردد بی کلید آنجا

۱۰

نسازی تا به خون چون لاله اینجا چهره را رنگین

ز جوی شیر نتوان کاسه ها بر سر کشید آنجا

۱۱

ره بی منتهای عشق دارد جذبه ای صائب

که نتواند شکار وحشی از دنبال دید آنجا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۸۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۶

نظرات