صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۱۶

۱

صفا دارد جهان تا دل زکلفت پاک می باشد

شود ماتم سرا عالم چو دل غمناک می باشد

۲

دهد چون مشکلی رو، دست در دامان ساقی زن

که می روشنگر آیینه ادراک می باشد

۳

به فکر عالم بالاست دل در خاکساریها

نظر بر ابر دارد دانه تا در خاک می باشد

۴

مرا آن کس که در بند لباس آرد نمی داند

که بر عاشق گریبان حلقه فتراک می باشد

۵

زغیرت خون شبنم می خورد بلبل، نمی داند

که آب روی گل از دیده نمناک می باشد

۶

نباشد هیچ دست از دست اهل جود بالاتر

که هر نخل بلندی زیر دست تاک می باشد

۷

بود بر نهر حکم چشمه در هر حالتی جاری

زبان هم پاک می گردد اگر دل پاک می باشد

۸

مرا از چنگل و منقار باز این علم حاصل شد

که هر نار است درگیرندگی چالاک می باشد

۹

چو داغ لاله صائب از سیاهی برنمی آید

دل هر کس کباب از روی آتشناک می باشد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۸۲

نظرات