
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۱۲۶
۱
گلستان ارم جز عارض جانان نمی باشد
پریزادی بغیر از چشم خوش مژگان نمی باشد
۲
دل تاریک را از فکر دنیا نیست دلگیری
که باغ دلگشای جغد جز ویران نمی باشد
۳
برآ از جسم خاکی گر دل آسوده می خواهی
که هرگز این تنور خام بی طوفان نمی باشد
۴
حوالت شد به خط از زلف پاس آن لب میگون
که هرگز بی سیاهی چشمه حیوان نمی باشد
۵
ترا از صدق نوری نیست زان پیوسته دلگیری
وگرنه صبح صادق بی لب خندان نمی باشد
۶
مگردان از ملامت روی خود گر از عزیزانی
که یوسف را گزیر از سیلی اخوان نمی باشد
۷
تزلزل ره ندارد در دل بی آرزو صائب
چو آب از آسیا افتاد سرگردان نمی باشد
تصاویر و صوت


نظرات