صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۴۴

۱

به دور خط زشرم آن لعل جان پرور برون آمد

زجذب طوطیان از بند نی، شکر برون آمد

۲

زخط عالم سیه شد در نظر آن خال موزون را

سرآید عمر موری را که بال و پر برون آمد

۳

نگاهش تا زمژگان تاخت بیرون سوخت عالم را

عجب آتش عنانی از صف محشر برون آمد

۴

نه امروز از خرابات مغان مخمور می آیم

مکرر ساغرم لب تشنه از کوثر برون آمد

۵

چو قسمت نیست، از اقبال کاری برنمی آید

زظلمت با دهان خشک اسکندر برون آمد

۶

مگردان روی از بخت سیه گر بینشی داری

که اخگر شسته رو از زیر خاکستر برون آمد

۷

زفکر عاقبت دریای خون شد قطره ام صائب

که از بحر صدف می بایدم گوهر برون آمد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۹۵

نظرات