
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۱۶۴
۱
زخون خوردن اثرهای نمایان باز می ماند
ز آهو نافه، گفتار از سخن پرداز می ماند
۲
زیک هشیار بزم میکشان افسرده می گردد
به اندک مایه ای، شیر از روانی باز می ماند
۳
متاب از سختی ایام روی دل که آیینه
چو گرداند زصیقل روی، بی پرداز می ماند
۴
اگر این است حسن عاقبت مطلب روایان را
به مطلب می رسد هر کس زمطلب باز می ماند
۵
مرو در خون صید لاغر من کز شکار من
همین مشت پری در چنگل شهباز می ماند
۶
رجا و خوف را در هیچ حال از کف مده صائب
که چون یک بال گردد مرغ از پرواز می ماند
تصاویر و صوت

نظرات