صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۶۵

۱

نصیب خویش هر کس یافت در دنیا نمی ماند

گهر سیراب چون گردید در دریا نمی ماند

۲

زخودبینی برآور کشتی بی لنگر خود را

که در موج خطر آیینه از دریا نمی ماند

۳

نمی گیرند در دل خاکساران کینه انجم

زداغ لاله جا در سینه صحرا نمی ماند

۴

غم روزی نیفشارد دل اهل توکل را

کسی در پای خم بی نشأه صهبا نمی ماند

۵

ترا چشم قیامت بین ندارد نور آگاهی

وگرنه شورش امروز از فردا نمی ماند

۶

فراغت دارد از بیتابی ما چرخ سنگین دل

اثر از نقش پای مور در خارا نمی ماند

۷

به روی عشق طاقت پرده می پوشد، نمی داند

که کوه قاف زیر شهپر عنقا نمی ماند

۸

محبت وحشیان را آشنا رو می کند صائب

اگر مجنون به صحرا می رود تنها نمی ماند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۰۴

نظرات