صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۷

۱

منال از نقش کم گر شد قمارت بدنشین اینجا

که چشم بد به قدر نقش باشد در کمین اینجا

۲

اگر خواهی که نگذارد کسی انگشت بر حرفت

به هر نقشی مده از سادگی تن چون نگین اینجا

۳

کلید گنج شو، نه قفل در، ارباب حاجت را

که ماری می شود هر چین که داری بر جبین اینجا

۴

شنیدی روزی آدم چه شد از خوردن گندم

به نان جو قناعت کن ز نان گندمین اینجا

۵

زر بی غش ز پاکی خط پاکی در بغل دارد

نیندیشد ز دوزخ هر که گردد پاک دین اینجا

۶

کمر نابسته خواهی طعمه سیل حوادث شد

مکن رخت اقامت پهن ای کوتاه بین اینجا

۷

ز خامی های طینت آن قدر از پای ننشستی

که گور خویش را کردی تنور آتشین اینجا

۸

به دامان تو از صحرای محشر گرد ننشیند

اگر افشانده ای گردی ز دل های غمین اینجا

۹

مگر غافل شدی کز خرمن چرخ است رزق تو؟

که گردن کج کنی چون خوشه، پیش خوشه چین اینجا

۱۰

ز تنهایی نخواهی کرد وحشت در لحد صائب

اگر پیش از اجل گردیده ای عزلت گزین اینجا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۸۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۷۰

نظرات