صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۱۸۰

۱

زخون دل شراب، از پاره دل کن کباب خود

مبر در پیش هر بی آبرو زنهار آب خود

۲

کف آبی به دست خویش تا ممکن بود خوردن

غبارآلوده منت مکن از کوزه آب خود

۳

اگر داری به زیر خاک چشم خواب آسایش

هم اینجا پاک کن با مردم عالم حساب خود

۴

مشو فارغ زپیچ و تاب تا آسان شود کارت

که جوهر رخنه در فولاد کرد از پیچ و تاب خود

۵

نمی پیچد به دست و پا ره خوابیده چون مارش

به منزل افکند از دوربینی هر که خواب خود

۶

دل نورانی خود را مصفا از علایق کن

نهان در ابر خواهی داشت تا کی آفتاب خود؟

۷

نگردد سبز از خجلت میان مردمان صائب

دریغ از همرهان چون خضر هر کس داشت آب خود

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد سوم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۱۱

نظرات