
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۱۹۴
۱
به گوشم ناله اغیار دردآلود می آید
درین محفل زچوب بید بوی عود می آید
۲
مگر بال و پر همت به فریادم رسد، ورنه
چه قطع راه شوق از پای خواب آلود می آید؟
۳
زتمکین تو صبح محشر از جا برنمی خیزد
تو گر قامت بر افرازی قیامت زود می آید
۴
نبیند مرگ تلخ عاشقان را هیچ سنگین دل!
هنوز از بیستون فریاد دردآلود می آید
۵
که خود را بر دل ما خاکساران می زند یارب؟
که آه از سینه چون زنبور خاک آلود می آید
۶
گهر بر صفحه آیینه خود را چون نگه دارد؟
عرق از چهره صافش به دامن زود می آید
۷
اگر دل را سبک خواهی، به لب مهر خموشی زن
که دود دل برون زین روزن مسدود می آید
۸
کسی کاینجا نشوید چهره از اشک پشیمانی
به صحرای جزا با روی گردآلود می آید
۹
زحیرانی همان در وادی سرگشتگی محوم
اگر پیشانیم بر کعبه مقصود می آید
تصاویر و صوت

نظرات