
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۲۳۵
۱
مقام بوسه لب زان عارض سیراب می جوید
فغان کاین بی بصیرت در حرم محراب می جوید
۲
مشو غافل زفیض خاکساری در برومندی
که ریحان از سفال تشنه اینجا آب می جوید
۳
در دل بر رخ هر کس که نگشودند چون زاهد
گشایش از در پوشیده محراب می جوید
۴
دل از مه طلعتان جمعیت خاطر طمع دارد
کتان ساده دل شیرازه از مهتاب می جوید
۵
جهان را عشق عالمسوز اگر بر یکدگر سوزد
که خون شبنم از خورشید عالمتاب می جوید؟
۶
وصال از عهده بیتابی دل برنمی آید
که در دریا به چندین بال ماهی آب می جوید
۷
زیاران لباسی هر که دلسوزی طمع دارد
زخامی اخگر از خاکستر سنجاب می جوید
۸
قناعت کن به آب خشک ازین دریا که هر ماهی
که از جان سیر گردد طعمه از قلاب می جوید
۹
زشوق تیغش از خاک شهیدان العطش خیزد
که هر کس تشنه خوابد آب را در خواب می جوید
۱۰
شکیب و صبر صائب هر که از عاشق طمع دارد
زبرق آهستگی، خودداری از سیلاب می جوید
تصاویر و صوت

نظرات