صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۲۴۱

۱

دل سودازده در طره دلدار افتاد

گل بچینید که دیوانه به بازار افتاد

۲

همچو مفلس که فتد راه به گنجش ناگاه

بوسه را راه به کنج دهن یار افتاد

۳

هر تنک حوصله ره یافت در آن خلوت خاص

شیشه ماست که از طاق دل یار افتاد

۴

بر دل خونشده دندان نگذارد، چه کند؟

کار گوهر چو به انصاف خریدار افتاد

۵

نیست ممکن نشود نقل مجالس اشکش

دیده هر که بر آن لعل شکر بار افتاد

۶

از جبین گوهر جان را چو عرق ریخت به خاک

راه هرکس که به این وادی خونخوار افتاد

۷

سنگ طفلان شمرد کوه گران را صائب

عاشقی را که چو فرهاد به سرکار افتاد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۱۴

نظرات