صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۲۴۲

۱

هرکه را چشم بر آن طاق دو ابرو افتاد

دو جهان یکقلم از طاق دل او افتاد

۲

تا قیامت نتواند به ته پا نگریست

چشم هرکس که بر آن قامت دلجو افتاد

۳

پیش صاحب نظران نقطه بسم الله است

خال مشکین که بر آن گوشه ابرو افتاد

۴

چون تو از ناز به دنبال نبینی هرگز

به چه امید به دنبال تو گیسو افتاد؟

۵

تیره بختی نکند خوش سخنان را خاموش

چه کند سرمه به چشمی که سخنگو افتاد؟

۶

نیست چندان خطری شیشه به سنگ آمده را

جای رحم است بر آن کز نظر او افتاد

۷

نیست ممکن به حقیقت نکشد عشق مجاز

واصل بحر شود هر که درین جو افتاد

۸

آه کز خیرگی دیده بی پرده من

دیدن یار به آیینه زانو افتاد

۹

یکی از گوشه نشینان جهان شد صائب

هرکه را چشم به کنج دهن او افتاد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱

نظرات