
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۲۶۵
۱
خواب هرکس ز خیال تو پریشان گردد
زلف شب در نظرش سنبل و ریحان گردد
۲
دلم آشفته ز جمعیت یاران گردد
همچو سی پاره که در جمع پریشان گردد
۳
می شود فاختگان را خط آزادی سرو
در ریاضی که نهال تو خرامان گردد
۴
هرکه چون شانه کند دست درازی با زلف
تخته مشق دو صد زخم نمایان گردد
۵
می دهد دست نوازش دل ما را تسکین
بحر ساکن اگر از پنجه مرجان گردد
۶
می دهد رخنه لب زود سر سبز به باد
جای رحم است بر آن پسته که خندان گردد
۷
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد!
۸
از تماشای رخت حیرت صائب افزود
طوطی از آینه هر چند زبان دان گردد
تصاویر و صوت


نظرات
احمدآرام نژاد
احمدآرام نژاد