صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۲۸۲

۱

راست آزرده کی از زخم زبان می‌گردد؟

تیر کج باعث آرام نشان می‌گردد

۲

برق اگر پای درین وادی خونخوار نهد

از نفس سوختگی سنگ نشان می‌گردد

۳

نفس کج‌رو ز نصیحت ننهد پای به راه

تیر کج راست کی از زور کمان می‌گردد؟

۴

دولت سنگدلان را نبود استقرار

سیل از کوه به تعجیل روان می‌گردد

۵

شمع در جامه فانوس نماند پنهان

هرچه در دل بود از جبهه عیان می‌گردد

۶

در طلب باش که از گرمی صحرای طلب

پای پر آبله از دیده‌‌وران می‌گردد

۷

روزگاری است که از رهگذر ناسازی

سنگ اطفال به دیوانه گران می‌گردد

۸

بس که خون می‌خورد از خار درین سبز چمن

زر به کف گل ز پی باد خزان می‌گردد

۹

می‌شود حرص هم از جمع زر و سیم غنی

تشنه سیراب اگر از ریگ روان می‌گردد

۱۰

می‌نمایند به انگشت چو ماه عیدش

قسمت هرکه ز گردون لب نان می‌گردد

۱۱

گرد کلفت ز دل صاف کشان می‌چیند

هرکه در میکده از دُردکشان می‌گردد

۱۲

سرخ‌رو سر زند از خاک به محشر صائب

هرکه از جمله خونابه‌کشان می‌گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۹

نظرات