
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۲۸۳
۱
دیدنت باعث سرسبزی جان میگردد
پیر در سایه سرو تو جوان میگردد
۲
دیده مگشا به تماشا که درین عبرتگاه
هرکه پوشد نظر از دیدهوران میگردد
۳
در سبکمغز ندارد سخن سخت اثر
که فلاخن سبک از سنگ گران میگردد
۴
بر مدار از لب خود مهر خموشی زنهار
کاین سپر مانع شمشیر زبان میگردد
۵
از بدان فیض محال است به نیکان نرسد
تیر کج باعث آرام نشان میگردد
۶
عالم از جلوه مستانه او شد ویران
آب از قوت سرچشمه روان میگردد
۷
صائب از دور محال است که افتد جامش
هرکه در میکده از دُردکشان میگردد
تصاویر و صوت


نظرات