صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۲۸۴

۱

آدمی پیر چو شد حرص جوان می‌گردد

خواب در وقت سحرگاه گران می‌گردد

۲

آسمان در حرکت از نظر روشن ماست

آب از قوت سرچشمه روان می‌گردد

۳

رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب

آب‌ها صاف در ایام خزان می‌گردد

۴

طالب خلق اگر گوشه عزلت گیرد

همچو دامی است که در خاک نهان می‌گردد

۵

رتبه عشق به تدریج بلندی گیرد

باده چون کهنه شود نشئه جوان می‌گردد

۶

آسمان خاک ره مردم بی‌آزار است

گرگ در گله این قوم شبان می‌گردد

۷

هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان صائب

عاقبت کشته شمشیر زبان می‌گردد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۱۷
دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۰

نظرات

user_image
ایرانی
۱۳۹۸/۰۵/۰۳ - ۰۵:۳۳:۰۷
در تمامی ابیات ، مصرع های دوم مثالی برای توضیح و تاکید مصراع های اول میباشد و این از خصایص بارز سبک اصفهانی یا همان سبک صائب است.
user_image
علیرضا زارعی
۱۴۰۲/۰۳/۰۲ - ۱۳:۰۲:۳۳
آرایه اسلوب معادله، مصرع دوم تمثیل یا مصداقی از مصراع اول است: عشق بر یک فرش بنشاند گدا و شاه را سیل یکسان میکند پست و بلند راه را