
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۳۰۳
۱
عشق صد لخت جگر بر مژه تر دارد
گره افزون خورد آن رشته که گوهر دارد
۲
عاشق آن است که پا بر سر افلاک نهد
باده آن است که خشت از سر خم بردارد
۳
از خط سبز چه پرواست لب لعل ترا؟
چه زیان موج به سرچشمه کوثر دارد؟
۴
رشک بر کوکب اقبال حباب است مرا
که به هر چشم زدن عالم دیگر دارد
۵
گریه و آه، گل و سبزه باغ هنرست
تیغ در آتش و آب است که جوهر دارد
۶
غنچه در جامه خود چاک زدن عاجز نیست
دل عاشق چه غم از طارم اخضر دارد؟
۷
مدعی کیست که هنگامه ما سرد کند؟
آتش ما مدد از دامن محشر دارد
۸
هر قدر مرتبه عشق بلند افتاده است
سخن صائب ما رتبه دیگر دارد
تصاویر و صوت

نظرات