
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۳۱۶
۱
هر که چون زانوی خود آینه داری دارد
روز و شب پیش نظر باغ و بهاری دارد
۲
می کند جام علاجش به پف کاسه گری
هر سری کز خرد خام غباری دارد
۳
چه شتاب است که در دیده من دارد اشک
باز سیماب بر آیینه قراری دارد
۴
به تهیدستی من کیست ز ثابت قدمان؟
سر دیوار به کف دامن خاری دارد
۵
به سیه روزی من کیست درین سبز چمن؟
داغ در مد نظر لاله عذاری دارد
۶
خضر اگر راه به سرچشمه حیوان برده است
مست هم در دل شب آب خماری دارد
۷
چهره صائب اگر رنگ فشان شد چه غم است؟
شکر لله مژه لاله نگاری دارد
تصاویر و صوت

نظرات