صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۳۳۳

۱

جان کس از دیدن آن سیب زنخدان نبرد

این ترنجی است که بر هر که خورد جان نبرد

۲

هوس از حسن شود کامروا بیش از عشق

جیب و دامان تهی طفل ز بستان نبرد

۳

نوبر گوی سعادت نکند چوگانش

هر که چون غنچه سر خود به گریبان نبرد

۴

بی نیازی در جنت به رخش باز کند

مور اگر حاجت خود را به سلیمان نبرد

۵

دارد انجامی اگر راه طلب، سوختن است

غیر پروانه کس این راه به پایان نبرد

۶

تا ابد خواری غربت نکشد در یتیم

دل نه طفلی است که عشقش به دبستان نبرد

۷

تلخی باده کم از پنبه مینا نشود

بالش نرم ز سر خواب پریشان نبرد

۸

غیر موری که به لب مهر قناعت دارد

دهن تلخ کسی از شکرستان نبرد

۹

با لب بسته بسازید اگر اهل دلید

که سر از بزم برون پسته خندان نبرد

۱۰

کی به جانهای گرفتار دلش خواهد سوخت؟

یوسف مصر اگر زحمت زندان نبرد

۱۱

ترک سر گوی که در معرکه جانبازان

تا کسی سر ندهد گوی ز میدان نبرد

۱۲

زان سیه می کند از آه جهان را عاشق

که کسی راه به سر منزل جانان نبرد

۱۳

قسمت صائب از آن چهره همین حیرانی است

شبنم از باغ به جز دیده حیران نبرد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۲۲۸
دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۵۳

نظرات