
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۳۷۳
۱
شعله شوق اگر در دل خارا گیرد
کعبه چون محمل لیلی ره صحرا گیرد
۲
یوسف این گرمی بازار ندیده است به خواب
مهر در کوی تو شب جای تماشا گیرد
۳
ذره چون پرتو خورشید دلیلی دارد
ما که داریم چراغی به ره ما گیرد؟
۴
ز اشتیاق لب میگون تو نزدیک شده است
که قدح پنبه به لب از سر مینا گیرد
۵
در نگهبانی دل عقل عبث می کوشد
سوزن آن نیست که دامان مسیحا گیرد
۶
چرخ بیهوده خمی در خم صائب کرده است
دام گنجشک محال است که عنقا گیرد
تصاویر و صوت

نظرات