
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۳۷۸
۱
کیست دست من آزاده ز یاران گیرد؟
سرو را دست مگر ابر بهاران گیرد
۲
نقس سوخته اش نقطه حیرت گردد
نی سواری که پی برق سواران گیرد
۳
دانه سوخته را گریه ما سبز کند
زاغ در گلشن ما رنگ هزاران گیرد
۴
نشود زخم زبان مانع طغیان جنون
خار چون دامن سیلاب بهاران گیرد؟
۵
بگذر از مردم خودبین که کند خود را گم
هر که آیینه ازین آینه داران گیرد
۶
خرده بینان فلک، خانه شماری چندند
چه کسی یاد ازین خانه شماران گیرد؟
۷
هست امید که نومید نگردد صائب
دل اگر سایه سیمرغ شکاران گیرد
تصاویر و صوت

نظرات