
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۳۷۹
۱
تا دلی از کف ارباب وفا می گیرد
بارها فال ز دیوان حیا می گیرد
۲
گره ناز به ابروی تبسم بستن
غنچه تعلیم ازان بند قبا می گیرد
۳
آن که چندین قفس از نغمه سرایان دارد
کار بر بلبل ما تنگ چرا می گیرد؟
۴
ناوکی کز دل الماس ترازو گردد
زان کمانخانه ابروی هوا می گیرد
۵
جز قلم کز سر خود قطع تعلق کرده است
که به تقریب سخن دست ترا می گیرد؟
۶
صائب از فیض هواداری اشک سحری
لاله باغ سخن رنگ ز ما می گیرد
تصاویر و صوت

نظرات