صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۳۸۹

۱

باد اگر پرده ز رخساره یار اندازد

لرزه بر دست نگارین بهار اندازد

۲

آب آیینه ز شرم خط او چون خس و خار

هر نفس جوهر خود را به کنار اندازد

۳

شرم رخسار تو صد پرده خونین از گل

هر سر سال به رخسار بهار اندازد

۴

زلف رخساره خورشید شود شبگیرم

شوق اگر سایه بر این مشت غبار اندازد

۵

پیشگاه حرم و دیر گریبان چاک است

تا کجا غمزه او طرح شکار اندازد

۶

گر مرا حوصله فقر نباشد چه عجب

که تهیدستی، آتش به چنار اندازد

۷

کلک صائب چو گشاید گره از زلف سخن

تاب در نافه آهوی تتار اندازد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۷۸

نظرات