صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۴۰۳

۱

چون خط از چهره آن ماه لقا برخیزد

زنگ از آیینه بینایی ما برخیزد

۲

بر دل از رهگذر خط تو چون خط غبار

ننشسته است غباری که ز جا برخیزد

۳

داغ غیرت به دل خضر و مسیحا سوزد

لاله ای کز سر خاک شهدا برخیزد

۴

در بساطی که گهر گرد یتیمی دارد

چه غبار از دل غم دیده ما برخیزد؟

۵

خضر از سبزه خوابیده گران خیزترست

پیش آن کس که ز شوق تو ز جا برخیزد

۶

من و آن حسن جهانسوز که در محفل او

از سپندی که نسوزند صدا برخیزد

۷

تا نظر واکند از پای فتد چون نرگس

هر که از خاک به امداد عصا برخیزد

۸

راه خوابیده محال است که بیدار شود

اگر از شش جهت آواز درا برخیزد

۹

اژدها را طمع گنج گوارا سازد

از سر راه محال است گدا برخیزد

۱۰

خامشی تبت وارونه پرگویان است

نیست ممکن که ز یک دست صدا برخیزد

۱۱

به شتابی گذرم صائب ازین وحشتگاه

که ز هر آبله ام بانگ درا برخیزد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۸۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۶۴۷

نظرات