
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۰۴
۱
در گنه اشک ندامت ز جگر برخیزد
این سحابی است که از دامن تر برخیزد
۲
باده در چشم و دل پاک پریزاد شود
قطره چون در صدف افتاد گهر برخیزد
۳
به شکر یا به نوای شکرین پیوندد
هر که از خاک چو نی بسته کمر برخیزد
۴
از حریصان نرود حرص زر و سیم به مرگ
تشنه از خواب همان تشنه جگر برخیزد
۵
غفلت نفس دو بالا شود از موی سفید
سگ محال است که از خواب سحر برخیزد
۶
خانه کعبه مقصود سویدای دل است
گرد هستی اگر از پیش نظر برخیزد
تصاویر و صوت

نظرات