
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۱۰
۱
من که دارم که گلم بر سر بالین ریزد؟
قطره ای چند مگر دیده خونین ریزد
۲
بهله هر گاه کند بر کمرش دست انداز
رشک در سینه من ناخن شاهین ریزد
۳
به امیدی که به آن گوشه دستار رسد
گل زر خود همه در دامن گلچین ریزد
۴
بوی پیراهن یوسف به عبیری نخرد
هر غباری که ازان طره مشکین ریزد
۵
نارسا نیست سر زلف تو در گیرایی
از کمند تو محال است یک چین ریزد
۶
کیست بر صفحه ایام بغیر از صائب؟
کز زبان قلمش معنی رنگین ریزد
تصاویر و صوت


نظرات