صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۴۱۷

۱

کوهکن کیست به گرد من شیدا برسد؟

جنبش قاف محال است به عنقا برسد

۲

جگر تشنه صحرای علایق ترسم

سیل ما را نگذارد که به دریا برسد

۳

عالمی همچو صدف چشم و دهن وا کرده است

به که تا گوهر عبرت ز تماشا برسد؟

۴

می گذراند کم نعمت باقی فردا

هر چه اینجا به تو از نعمت دنیا برسد

۵

هرگز از کبر نکردی نگهی در ته پا

به تو چون مایده فیض ز بالا برسد؟

۶

ناقص از تربیت چرخ نگردد کامل

باده خام محال است به مینا برسد

۷

حیف و صد حیف که در دایره امکان نیست

اهل دردی که به درد سخن ما برسد

۸

شهپر دامن عصمت به فلک می ساید

پی یوسف چه خیال است زلیخا برسد

۹

از کمندش نجهد هیچ شکاری صائب

دست هرکس که به آن زلف چلیپا برسد

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۹۰

نظرات