
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۳۶
۱
شمع با مضطرب از دست حمایت باشد
مرگ بهتر ز حیاتی که به منت باشد
۲
ثمر از بید و گل از شوره زمین می چیند
از تماشا نظر آن را که به عبرت باشد
۳
خاک را چاشنی شهد مصفا دادن
چشمه کاری است که در شان قناعت باشد
۴
خط که پروانه قتل است هوسناکان را
پیش بالغ نظران آیه رحمت باشد
۵
باش بر روی زمین بر سر آتش چو سپند
تا ترا زیر زمین خواب فراغت باشد
۶
چون صدف بخیه لب می شودش عقد گهر
هر که گنجینه اسرار حقیقت باشد
۷
حیف و صد حیف که در حلقه این سنگدلان
نیست گوشی که پذیرای نصیحت باشد
۸
گرچه پستیم، نیاریم فلک را به نظر
پایه مرد به اندازه همت باشد
۹
دولت آن است که پیوسته و جاوید بود
دولت آن نیست که موقوف به نوبت باشد
۱۰
دیولاخی است جهان در نظر او صائب
هر که را ره به پریخانه عزلت باشد
تصاویر و صوت


نظرات