
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۴۴
۱
گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد
زمزم کعبه دل دیده پر نم باشد
۲
تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد
۳
دست حرص از دل سودازدگان کوتاه است
دانه سوخته از مور مسلم باشد
۴
برگ عیش از چمن سبز فلک چشم مدار
که گلش کاسه دریوزه شبنم باشد
۵
چون سبک دست تواند به جهان افشاندن؟
دست هرکس به ته سنگ ز خاتم باشد
۶
همه دانند که مطلب ز دعا آمین است
زلف اگر بر خط شبرنگ مقدم باشد
۷
می خلد در دل مغرور مرا چون سوزن
بخیه زخمم اگر رشته مریم باشد
۸
صائب آنان که به گفتار سرآمد شده اند
خصم خود را نپسندند که ملزم باشد
تصاویر و صوت


نظرات