صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۴۶

۱

زبان برگ بود از ذکر خامش بوستان‌ها را

نسیم نوبهاران کرد گویا این زبان‌ها را

۲

ز عقل کوته‌اندیش است سرگردانی مردم

بیابان مرگ می‌سازد دلیل این کاروان‌ها را

۳

اگر آزاده‌ای، آسوده باش از سردی دوران

که دارد یاد هر سروی درین گلشن خزان‌ها را

۴

سر سوداییان از گردش جام است مستغنی

که آب از شوق باشد آسیای آسمان‌ها را

۵

به بی نام و نشانی می‌توان شد ایمن از آفت

که زود از پا درآرد گردن‌افرازی نشان‌ها را

۶

به استمرار، نعمت در نظرها خوار می‌گردد

ز گلگشت چمن لذت نباشد باغبان‌ها را

۷

علایق دامن آزادگان صائب نمی‌گیرد

ز جولان نیست مانع خار و خس آتش‌عنان‌ها را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۱۴۴
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۰۰

نظرات