صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۴۷۳

۱

تا مرا در نظر آن حسن خداداد آمد

هر سر موی مرا نام خدا یاد آمد

۲

چون دل از دامن صحرای جنون بردارم؟

که سرابم به نظر موج پریزاد آمد

۳

در دل سخت تو بیرحم ندارد تأثیر

ورنه از ناله من کوه به فریاد آمد

۴

بر سر سرو چمن فاخته ای می لرزید

جنبش پر کلاه تو مرا یاد آمد

۵

شهپر نصرت و اقبال مصور گردید

تا برون تیغ تو از بیضه فولاد آمد

۶

خط پاکی است ز تاراج خزان هر برگش

هرکه چون سرو درین باغچه آزاد آمد

۷

برمدار از لب خود مهر خموشی زنهار

که درین شیشه سربسته پریزاد آمد

۸

بر سر خاک شهیدان تو نیایی، ورنه

نقش شیرین به سر تربت فرهاد آمد

۹

زلف مشکین تو در دلشکنی بود علم

خط شبرنگ برای چه به امداد آمد؟

۱۰

مستمال از رقم عزل نگشته است کسی

چون ز خط غمزه او بر سر بیداد آمد؟

۱۱

صائب از ملک عدم این دل بی حاصل من

به چه امید به معموره ایجاد آمد؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۱۹

نظرات