
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۹۷
۱
قسمتی در خور هرکس چو ز اول دادند
بیقراری به من و خواب به مخمل دادند
۲
چون سر از کوچه زنجیر نیارم بیرون؟
که عنانم به کف زلف مسلسل دادند
۳
چشم هرسوی مگردان که درین تنگ بساط
خواب آسودگیی بود، به مخمل دادند
۴
مژده آمدنت سنگ به محفل برساند
برگ برگ چمن آیینه به صیقل دادند
۵
شکر این تلخ نگاهان به چه عنوان گویم؟
که به من شهد ز پیمانه حنظل دادند
۶
تن به مالش ده و از دردسر آزاد نشین
لوح تعلیم به دست تو ز صندل دادند
۷
موسم عالم آب است برون آ صائب
سبزه ها بوسه به کنج لب جدول دادند
تصاویر و صوت

نظرات