
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۳۴۹۹
۱
داروی بیهشی از جام صفاتم دادند
سرمه خامشی از نقطه ذاتم دادند
۲
گرد راه عدم از خویش نیفشانده هنوز
تنگ چشمان حوادث به براتم دادند
۳
منم آن رهرو لب تشنه که از صدق طلب
هم ز تبخاله خود آب حیاتم دادند
۴
گرچه از عشق کشیدند به صد بند مرا
از گرفتاری ایام نجاتم دادند
۵
آخر کار من و بید تهیدست یکی است
که پس از خشک شدن آب نباتم دادند
۶
چشم بر هرچه درین باغ گشودم صائب
یاد ازان دلبر شیرین حرکاتم دادند
تصاویر و صوت


نظرات