صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۵۰۱

۱

بی سخن غنچه لبان مست مدامم کردند

باده از شیشه سربسته به جامم کردند

۲

استخوان در تن من پنجه مرجان گردید

زان میی کز لب لعل تو به جامم کردند

۳

در طلب رفت چو قمری همه عمر مرا

تا سرافراز به یک حلقه دامم کردند

۴

کوه را لنگر من داشت سبک چون پر کاه

لاله رویان جهان کبک خرامم کردند

۵

سالها سختی ایام کشیدم چو عقیق

تا عزیزان چو نگین صاحب نامم کردند

۶

شدم از لاغری انگشت نما چون مه نو

تا درین دایره چون بدر تمامم کردند

۷

لله الحمد که از خوان جهان روزی من

رغبتی بود که مردم به کلامم کردند

۸

صائب از بی دهنی بود که شیرین دهنان

قانع از بوسه شیرین به پیامم کردند

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۷۶
دیوان صائب تبریزی- به کوشش محمد قهرمان،، غزلیات (د)، جلد چهارم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۳۳

نظرات