صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۳۵۳

۱

به دست خود کند بیدادگر بنیاد دولت را

ستمگر لشکر بیگانه می سازد رعیت را

۲

دو چندان می شود راه از میان راه خوابیدن

به گورافکن، اگر داری بصیرت، خواب راحت را

۳

ندارد بخیه ای غیر از فشردن بر جگر دندان

اگر بر دل رسد زخمی ز دوران اهل غیرت را

۴

مشو ای شمع از شکر هواداران خود غافل

که کفران سیلی صرصر کند دست حمایت را

۵

سویدای دل آتش نمی شد تخم امیدم

اگر می بود آبی در جگر ابر مروت را

۶

نیندیشد ز درد و غم دل خوش مشرب صائب

نسازد تنگ جوش خلق، صحرای قیامت را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۰۳

نظرات